اندر احوالات رادینی
رادینم این روزا خیلی شیطون شدی،یه جا بند نمیشی،دیگه حتی برا یه لحظه هم نمی تونم تنهات بزارم. همش میری سراغ چیزای خطرناک مثل پریز و سیم ،یه بار دیدم یه مهره فلزی پیدا کردی و داری میبری تو دهنت اصلا نمیدونم اون مهره کجابود!!!یه بارم اومدم دیدم دهنت پر دستمال کاغذیه
سرعت سینه خیز رفتنتم هر روز بیشتر وبیشتر میشه تا حدی که کافیه یه چیزی رو نشون کنی بلافاصله با سرعت جت میری سراغش.
وقتی تو دست من وبابایی لیوان میبینی میگی"بووه" دو بارم واضح گفتی"آبه" بابا" هم که خیلی وقته میگی. منتظر مامان گفتنتم عسلم
دیروز دو تایی باهم رفتیم خرید(تو عاشق بیرون رفتنی) رسیدیم خونه تا من رفتم مانتومو در بیارم اومدم دیدم خریدارو ریختی و داری یکی یکی امتحانشون میکنی!!!!!
بقیه شیرین کاریا با عکس تو ادامه همین مطلب میزارم.....این داستان ادامه دارد!!
.
.
.
اینم ادامه ماجرا: